به گزارش روابط عمومی اداره‌کل کتابخانه‌های عمومی استان همدان، نشست کتابخوان ملایر با حضور، مدیرکل کتابخانه‌های عمومی استان همدان، رؤسای ادارات شهرستان ملایر، معاون فرماندار، اعضای شورای شهر، جانشین فرمانده سپاه و کتابداران و جمع کثیری از علاقمندان به کتاب و کتابخوانی برگزار شد.

در صد و نودمین نشست کتابخوان کشور که به میزبانی اداره کتابخانه‌های عمومی شهرستان ملایر برگزار گردید و ده نفر از افراد مرجع این شهرستان به معرفی ده کتاب خوانده شده پرداختند.

افراد ارائه دهنده کتاب‌های صد و نودمین نشست کتاب‌خوان شهرستان ملایر از جمعی از اساتید دانشگاه و اعضای هیئت علمی و همچنین کتاب‌خوانان و کتابداران این شهرستان برگزیده شده‌بودند و نکته قابل توجه حضور شهردار ملایر در این لیست بود.

امام حسین(ع) :

هرکس خدا را بندگی کند خداوند همه چیز را بنده او گرداند.

برگزاري يكصدو نودمين نشست كتابخوان کشور

اولین نشست «کتاب‌خوان» شهرستان ملایر در تاریخ 13/08/94 از ساعت 16 الی 18 با حضور کتابداران، فرهیختگان، نویسندگان، فعالین رسانه حوزه کتاب، اعضای کتابخانه‌های عمومی و تمامی علاقمندان در سالن آوینی کانون جوانان بسیج ملایر برگزار خواهد شد.

شرکت برای همه ی علاقه مندان آزاد است... منتظر حضور باشکوه کتب دوستان عزیز هستیم ...

http://shia-patogh.blogfa.com/

سلام بر ابراهيم
نویسنده:گروه فرهنگي شهيد ابراهيم هادي
ناشر: شهيد ابراهيم هادي
موضوع : ادبيات
كليدواژه: ادبيات دفاع مقدس، زندگينامه، ابراهيم هادي

اين كتاب کاری از گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی است که در قالب زندگینام های مختصر ۶۹ خاطره دربار ه ی
شهید بزرگوار و جاوید الاثر ابراهیم هادی ارائه م یکند. بیش از پنجاه مصاحبه از خانواده، یاران و دوستان آن شهید
نگارنده را در گردآوری این مجموعه ارزشمند یاری رساند هاند.
شهید هادی در یکم اردیبهشت ماه سال ۳۶ دیده به جهان گشود و پس از بیست و هفت سال زندگی پر فرازو نشیب، در عملیات والفجر مقدمّاتی در منطقه فکه، بیست و دوم بهمن سال ۶۱ به درجه رفیع شهادت نائل آمد و
همانطور که از خداوند میخواست، پیکر پاکش در کربلای فکه گمنام ماند.
در آخرين صفحات اين كتاب به نقل از خواهر اين شهيد ميخوانيم:
« درست بعد از عمليات آزادي خرمشهر، پسرعموي مادرم، شهيد سراجيان به شهادت رسيد. آن زمان ابراهيم مجروح بود و با عصا راه ميرفت اما به خاطر شهادت ايشان به بهشت زهرا س ال مالله عليها آمد. وقتي حسن رادفن كردند، ابراهيم جلو آمد و گفت: خوش به حالت حسن، چه جاي خوبي هستي! قطعه 26 و كنار خيابان اصلي.
هر كي از اينجا رد بشه يه فاتحه برات میخونه و تو رو ياد ميك‌نه..... منم بايد بيام پيش تو! دعا كن من هم بيام همينجا، بعد هم با عصاي خودش به زمين زد و چند قبر آن طرفتر از حسن را نشان داد. چند سال بعد، درست
همان جايي كه ابراهيم نشان داده بود، يك شهيد گمنام دفن شد. و بعد به طرز عجيبي سنگ يادبود ابراهيم درهمان مكان كه خودش دوست داشت قرار گرفت...

انا لله و انا الیه راجعون

فاجعه‌ی مصیبت‌ بار امروز در منا که در آن جمع کثیری از ضیوف‌ الرحمان و مومنانِ مهاجر الی‌الله از کشورهای گوناگون، جان باختند، اندوهی بزرگ در جهان اسلام پدید آورده و عید آنان را عزا کرده است. در میهن عزیز ما نیز دهها خانواده که مشتاقانه در انتظار عزیزان حج‌گزار خود بودند، اکنون به عزای آنان نشسته‌اند. اینجانب با قلبی سرشار از غم و همدردی با مصیبت‌دیدگان، این حادثه اندوهبار را به روح مطهر حضرت رسول اعظم (صلی الله علیه و آله) و به ساحت مقدس ولی الله الاعظم حضرت صاحب‌الزمان (اروحنا فداه) که صاحب‌عزای اصلی است، و به همه بازماندگان و عزاداران در سراسر جهان اسلام به ویژه در ایران عزیز تسلیت عرض می‌کنم و رحمت خاصه‌ی خداوند غفور و رحیم و شکور را برای این میهمانان گرامیش و شفای عاجل آسیب‌دیدگان و مجروحان را از درگاه عطوفتش مسألت می‌نمایم