
کتاب « نگاهی به زندگانی سیاسی امام جواد علیه السلام »
برای اینکه بتوان درباره وقایع تاریخی و شخصیتهای تاریخی قضاوت به حق و واقعگرایانه نمود و نیز برای اینکه بتوان از شیرین و تلخ گذشته عبرت آموخت باید به شناختی عمیق و همه جانبه از آن امور دست یافت. شناختی منسجم، قانونمند و براساس رابطه علیت که بر تمام مظاهر وجود حاکم می باشد. اگر برای هر فرد یا گروه دیگری، تحصیل این گونه معرفت نسبت به تاریخ و شخصیتهای تاریخی جنبه الزامی نداشته باشد، برای مسلمین و بخصوص شیعیان اهل بیت علیهم السلام که سیره و عمل رهبران معصوم خود را حجت دانسته، نیل به سعادت دنیوی و اخروی را در پیروی آن حضرات در همه زمینه ها می دانند، شناخت محققانه تاریخ زندگانی ایشان و مواضعی که در شرائط مختلف اتخاذ نموده اند و بررسی دقیق سیره و سنت ایشان، در طول شناخت کتاب وحی الهی، قرآن، مهمترین فریضه به شمار می رود.

در کتاب حاضر که ترجمه کتاب « الحیاة السیاسیة للامام الجواد علیه السلام » نوشته محقق متتبع، علامه سید جعفر مرتضی العاملی می باشد، در عین اختصار و اجمال، بعد سیاسی زندگانی حضرت امام جواد الائمه علیه الصلاة و السلام، به بررسی گذاشته شده و با اشاره به شرائط ویژه زمان امامت آن حضرت به خصوص با توجه به خردسالی آن امام بزرگوار نقش بسیار مهم و حساسی که در تداوم خط رهبری الهی و استمرار هدایت امت و شکست خطوط انحرافی ایفاء نمود بیان گشته است.
باشد تا در تحصیل معرفت محققانه نسبت به حیات پربرکت ائمه اهل البیت علیهم السلام گامی به شمار آید و اثری بر جای گذارد.
این کتاب نگاهی به عملکرد بسیجیان فنی و تعمیر کار واحد پشتیبانی و تدارکات سپاه پاسداران در دوران هشت سال دفاع مقدس دارد.
خاطره نگار اثر، ماجرا ها را از زمانی که کمتر از دو ماه از آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران گذشته، آغاز می کند. عباس علی باقری با مروری کوتاه بر زندگی اش و دودلی های خود برای حضور در جبهه ها، از زمانی می گوید که تصمیم می گیرد برای دو هفته به جبهه برود و ببیند در آن جا چه کاری از دستش برمی آید.
اولین اعزام باقری هجدهم آبان ماه سال 1359 است. به همراه چند نفر از دوستانش وارد پادگان ارتش در اسلام آباد می شوند. محلی که خودروهای خسارت دیده از انفجارها توسط تعمیرکاران شرکت خودرو سازی ایران ناسیونال تعمیر می شوند و عباس علی باقری و دوستانش که قرار است توانایی خود را در کار ثابت کنند، جیپی را که چپ کرده تعمیر می کنند. توانایی و سرعت آن ها باعث شهرت شان می شود.
پس از گذشت یک ماه ونیم از بازگشت آن ها از جبهه ها، باقری تصمیم می گیرد تیمی فنی و حرفه ای را برای تعمیر خودرو ها به جبهه ها ببرد. یافتن این نیرو های ماهر و مجاب کردن آن ها بخش مهمی از کتاب «عباس دست طلا» است و به نوعی انگیزه مردم برای حضور در جبهه ها و چرایی شرکت نکردن برخی افراد در دفاع مقدس را بیان می کند.
باقری در نهایت تیمی 21 نفره را تشکیل می دهد تا به ستاد جنگی زیر نظر شهید دکتر مصطفی چمران بپیوندد، اما به دلیل ماجرا هایی که در هنگام اعزام رخ می دهد، تنها 9 نفر از تعمیرکاران باقی می مانند، افرادی حرفه ای که نزدیک به 14 ساعت در روز کار می کنند و خودروها را به سرعت تعمیر و تحویل می دهند.
او برای دومین بار در بیستم دی ماه سال 1359 به همراه تیم خود به پادگان ابوذر در سر پل ذهاب می رود و علاوه بر تعمیر خودرو، کشویی تفنگ 106 میلی متری ضد تانک را هم تعمیر می کنند. باقری در فاصله هر چند ماهی که به تهران می آید و بر می گردد، برای هر دوره از سفرش به جبهه های دفاع مقدس تیمی جدید و تازه نفس را می برد.
بخش دیگری از کتاب «عباس دست طلا» به ماجرای حضور خانواده باقری در اهواز و منطقه جنگی اختصاص دارد. فعالیت های وی تا پایان جنگ تحمیلی عراق علیه ایران ادامه پیدا می کند و مهارت او در تعمیر خودرو ها باعث می شود تا به او لقب عباس دست طلا را بدهند.

حادثه تظاهرات 17 شهریور که به جمعه سیاه معروف شد، به واقعه کشتار تظاهرکنندگان در محلات فقیر نشین جنوب تهران و همچنین میدان ژاله، توسط نیروهای نظامی ارتش شاهنشاهی گفته میشود که درهفدهم شهریور 1357 و در جریان ناآرامی هایی که به پیروزی انقلاب ایران در
این سال انجامید، رخ داد.
فرمانداری نظامی تهران آمار 87 کشته و 250 مجروح را تأیید نمود. اما مخالفان حکومت، اعلان داشتند که در این روز بیش از 4000 نفر کشته شده اند و تعداد کسانی که تنها در میدان ژاله جان باختهاند 500 نفر است. سالها بعد عماد الدین باقی طی تحقیقی با توجه به دسترسی اش به آمار بنیاد شهید انقلاب اسلامی و منابع دیگر تعداد کشته شدگان 17 شهریور را 88 نفر ذکر میکند که 64 نفر آنها در میدان ژاله کشته شدند.

آدم "صاحب خانه" که داشته باشد، نمی تواند به در و
نمی تواند خانه را مال خودش کند. باید اجاره ی خانه اش
آدم "صاحب کار" که داشته باشد، باید حساب کارش را پس بدهد.
نمی تواند هر ساعتی دلش خواست برود و بیاید.
نمی تواند هرطور خواست کار کند . . .
آدم"صاحب زمان" که داشته باشد . . صاحب زمان،
یعنی صاحب زمانهایی که تلف میشود،
یادمون باشد در برابر ثانیه هامون مسئولیم
باید یک روزی به صاحبشان جواب پس بدهیم...
برچسبها: صاحب زمان داشتن یعنی
کتاب « پرواز پرستو » با همکاری اداره آموزش و پرورش شهر جوکار در کتابخانه عمومی شهدای گمنام به بوته نقد و بررسی گذاشته شد.
اولین نشست استانی «کتابخوان» در همدان برگزار شد
با حضور جمع کثیری از کتابداران، فرهیختگان و علاقه مندان به کتاب و کتابخوانی اولین نشست استانی و سی و نهمین نشست کشوری «کتابخوان» در همدان برگزار شد.